کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : حسن کردی     نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه     وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن     قالب شعر : غزل    

السـلام ای امـام نـوکـرهـا            پـاسـخـت الـتـیـام نوکـرها
عشق یعنی حسین و دیگر هیچ
            هست حرف تمـام نوکرها


یا حسین است آخرین حرف و            مُـهـر حُـسن خـتام نوکرها
غبطه‌ها می‌خورند در محشر
            شـهـدا بـر مـقـام نـوکـرهـا
عشق دنیا
به کام بعضی‌ها
            عـشـق آقـا به کـام نوکرها
درِ این خانه هست موی سفید
            پـرچـم احــتـرام نـوکـرهـا
عطر ارباب می‌رسد تا حشر
            از مــزار تـمـام نـوکـرهـا
ذرّه‌ای از
تبار خـورشیدند
            نـور دارد مـرام نـوکـرهـا
به فـدای لـبـان عـطـشانت
            هست تکـیه کـلام نوکـرها
روضۀ زخمهای گودال و
            گـریـۀ مـسـتـدام نـوکـرهـا

: امتیاز

غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : رضا دین پرور نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

از میان روضه‌ها هر سالکی رد می‌شود            روح سرگردان او روح مجّرد می‌شود

غالباً دور از حرم خیلی مصیبت می‌کشم            غالباً دور از حـرم آنچه نـباید می‌شود


در به رویم بسته تا که باب توبه وا کند            شکر حق که رحمت خاصش مشدّد می‌شود

آنقدر تحـویل می‌گـیـرد تـفـضل می‌کند            آدم نـابـاب هم ایـنـجـا مـقـیّـد مـی‌شـود

شهرتش در عرش از کرببلا بالاتر است            او سفارش می‌کند نوکر زبانزد می‌شود

فیهِما عِینانِ تَجریان دو تا چشمی است که            بین جنّت نیز گریان دو مرقـد می‌شود

این حرم توحید محض و آن حرم آئینه‌اش            بین عباس و حسین، عالم مردّد می‌شود

از نجف تا کربلا چون سفره‌دارش مجتباست            بیشتر از هر مسیری رفت و آمد می‌شود

ترس دارم قاتلش را هم ببخشد در جزا            من حسین را می‌شناسم، او بخواهد می‌شود

پیکرش را تیغ و نیزه پاره‌پاره کرده است            زیر پا یک جلد قرآن، صد مجلد می‌شود

اسب‌ها را یک به یک از سینه‌اش رد می‌کنند            مادرش بر سر زنان از پیش او رد می‌شود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

در به رویم بسته تا که باب توبه وا کند            نگـذرد از من برای فاطمه بد می‌شود

غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : مظاهر کثیری نژاد نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

عود تا عود است باید در پی مجمر بیفتد            رزق ما باید به دست ساقی کوثر بیفتد

نفس سرکش را به بند معرفت باید ببندی            جنگ باید در ید مردان جنگـاور بیفـتد


تا توان داری بیا جبران لغزش‌های خود کن            توبه را نگذار تا به ساعت آخـر بیـفـتد

دود بی‌دینی به چشم مردم دین‌دار رفته            آتش غفلت به جان چوب خشک و تر بیفتد

فیض پشت در نشستن را نگیرد کاش از ما            آن امیری که به پای او سر نوکر بیفتد

هر چه بد باشم یقین دارم که او خوب است با من            طفل بازیگوش کی از چشم یک مادر بیفتد؟

در ثواب روضۀ ارباب این بس که جهنم            سرد خواهد شد اگر اشکی ز چشم تر بیفتد

کاش می‌مـردیم از داغ عـلیِ اصغر او            کاش محشر کار ما دست علی اکبر بیفتد

جان زهرا را به لب می‌آورد وقتی حسینش            اولاً بی‌جـان و تـشنه ثانیاً با سر بیـفـتد

مادرش گیسو پریشان می‌کند وقتی ببیند            شمر با خنجر به جان گودی حنجر بیفتد

آه از آن لحظه که انگشتر از انگشتت در آمد            نیزه‌ای را که سنان کوبید از پشتت در آمد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و همچنین عدم رعایت توصیه‌های علما و مراجع حذف شد، در بحث غارت معجرها دو نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد ۱ـ موضوع غارت معجر بر فرض بر اینکه صورت گرفته باشد با آنچه متاسفانه بصورت عام در اشعار آورده می‌شود بسیار متفاوت است، لازم است بدانیم در عرب آن زمان قسمتی از حجاب زنان (معجر)، پارچه‌ای بوده که در مقابل صورت قرار می‌گرفته و این جزء حجاب بوده است؛ همچنان‌که هم اکنون نیز در عراق، عربستان و بسیاری از کشورهای اسلامی این‌گونه حجاب دارند، از این‌رو حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در خطبه‌اشان در مجلس یزید فرمودند: وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ؛ دختران سول خدا را با صورت باز، شهر به شهر در معرض دید مردم قرار دادی! لذا آنچه در غارت معجرها مطرح است حذف این روبند صورت‌ها بوده است نه اینکه نعوذ بالله اهل بیت کشف حجاب شده‌اند همچنان که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هم بر همین موضوع اشاره می‌کنند که خود این نیز مصیبت بسیار بزرگ و دردناکی است ۲ـ گفتن و یادآوری غارت معجرها حتی در حد همان روبند صورت شایسته و سزوار اهل بیت نیست!!!  آیا اگر خود ما روزی ناموسمان به هر دلیلی همچون باد و... برای لحظاتی نتوانند حجاب خود را حفظ کنند آیا دوست داریم که یکسره به ما متذکر شوند که در فلان روز چادر خواهر، مادر و یا همسرمان را باد برده و ....  آیا ما از تکرار این حرف ناراحت نمی‌شویم؟؟ پس به هیچ وجه شایسته نیست این فاجعۀ تلخ را حتی بر فرض صحت آن بازگو و تکرار کنیم!!!

چشم عباس و علی اکبر اگر دور است حتماً            چشم خولی به لباس و چادر و معجر بیفتد

مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه‌السلام ( مناجات اول جلسه)

شاعر : روح الله قناعتیان نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

عمریست در هوای غمت گریه کرده‌ام            با گریه‌هـای محـتـشـمت گریه کرده‌ام

من روضه‌خوانم و غم تو می‌کشد مرا            با داغ و درد با اَلـمـت گـریـه کـرده‌ام


چشمم به دست‌های میان‌دار بوده‌است            با ضرب سـینۀ دو دمت گـریه کرده‌ام

خـیـرُالاُمـور زنـدگـیـم روضـۀ تو شد            در زیر سـایـۀ عـلـمـت گـریـه کرده‌ام

هم دست داده‌ای و هم انگشتری حسین            از این سخاوتت، کرمت گریه کرده‌ام

ابن الشبیب روضه داغت شدم چـقـدر            از غـصۀ سـپـاه کـمت گـریـه کـرده‌ام

مَن بَـکَّـتِ الـسَـمـاءُ شـنـیـدم و، بعد با            اهـل خـیـام مـحـتـرمت گـریـه کرده‌ام

من خواب دیده‌ام که شبی زائرت شدم            تنها نشـسته در حـرمت  گریه می‌کنم

: امتیاز

مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه‌السلام ( مناجات اول جلسه)

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

از این جهان، گدائی‌ات آقا برایِ ماست            پس ماندگار در همه عالم برایِ ماست

در مجـلسِ عزایِ شما سـیـنه می‌زنـیم            یعنی که وقف روضه‌تان دست‌هایِ ماست


این پـیـرهـن سـیـاه عـجـب آبـرو دهـد            پیـراهنِ غـلامی‌ات آخـر ردایِ ماست

در زیر سایۀ عـلـمت صف کـشـیده‌ایم            بی‌خود نیست کلّ جهان در لوایِ ماست

هر جا حـسین گـفـته شود اهلِ گریه‌ایم            نامِ حـسین درهمه جا کـربـلایِ ماست

ما را مـریضِ عشق قـلـمداد می‌کـنید؟            ای روضـه‌ها همه دار الـشـفایِ ماست

باشد قـبـول نـالـۀ زهـرا شـنـیـدنی‌ست            لـبـیک گـفـتن از بـرکاتِ ولایِ ماست

: امتیاز

غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : رضا رسول زاده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

هَرکَس در این دُنیا پِیِ کارِ حسین است            روزِ قیامَت جُزوِ اَنصارِ حسین است

بـازارِ گِـریه گَـرم بـاشَد تـا که زَهـرا            دَر روضه‌ها اَوَّل عَزادارِ حسین است


کـرب و بَلا رَفته خـیـالَـش جَمع باشد            دَر روزِ مَحشر بینِ زُوّارِ حسین است

اَصلاً بـدونِ اشک، چَـشمِ کـور بهـتر            آن دیده‌ای خوب است که زارِ حسین است

هِـنـگـامِ گـریـه روبـروی ما نِـشـیـنَـد            طوبی به چَشمی که گُهَربارِ حسین است

شَرمنده شُد حُر، که سَرافرازِ جَهان شد            قَـلـبِ پَـشـیـمان، آبِرودارِ حسین است

گـودال را با چِـشمِ دِل صَدبـار دیـدیم            این سینه مَقـتَل‌های سَیّارِ حسین است

سَـربـازهـای زِیـنــبـیِّــه رَسـتـگـارنـد            فـرمـانـدۀ آنـهـا عـلـمـدارِ حسین است

: امتیاز

مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : مرضیه نعیم امینی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

چندیست کام از مرقدت سودای خام است            هجران زده بوسیدنش عرض سلام است

سنگ است سهـم مـرغ از بامت پـریده            هـر دانـه‌ای جـز دانـۀ بـام تو دام است


اولاد دخــتـر بـا پــسـر فــرقـی نــدارد            تا تو امیری، این کنیز است آن غلام است

خاکی که خونت ریخت بر آن می‌توان خورد            در مذهبی که خاک و خون خوردن حرام است

از غــصــه سـهــم سـیــنــه‌ام آه دمــادم            سهم دو چشمم در غمت اشک مدام است

بر تـو چه رفـتـه که دلـیـل گـریه حـتی            گـاهی صـدای آب یـا بـوی طعـام است

یا ذوق‌‌مرگِ وصل، یا دق‌مرگِ هجران            ما مرگمان حتمی‌ست، میل تو کدام است؟

: امتیاز

مدح و مناجات با حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : محمدهاشم مصطفوی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن قالب شعر : غزل

دور نمی‌شود دمی ذکر تو از زبان من            دل ز همه بریده‌ام عشق تو آب و نان من

من چه کنم که عاقبت کرب‌وبلا بری مرا            از غم دوری حرم روی لب است جان من


مهر تو در سرشت من، عشق تو سرنوشت من            روضۀ تو بهشت من، راحتی روان من

زنـدگی‌ام فـدای تو، سر بـدهم بـپای تو            سیـل شده برای تو، گـریۀ بی‌امـان من

ای تو سفینۀ نجات، عشق و امید کائنات            راه تو بهترین صراط، اختر آسمان من

مکه، منای من تویی، قبله نمای من تویی            هر طرفی که رو کنی، قبله دهی نشان من

پارۀ قلب مصطفی، رأس تو روی نیزه‌ها            سینۀ تو به زیر پا، خاک بر این دهان من

وای زمین نشستنت وای خدا سرت تنت            وای چه شد پیرهنت کشتۀ بی‌نشان من

: امتیاز

مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

من اگر از تو دمی دم نـزنم می‌مـیـرم            لحـظه‌ای از تو اگر دل بکـنم می‌میرم

من به نان و نمک سفره‌ات عادت دارم            نمـک روضه نـگـیـرد بـدنـم می‌مـیرم


صبح و شب عشق تو را رو به خدا جار زدم            شـهـد نامت بـرود از دهـنـم می‌مـیـرم

دور تـا دور مـرا یـاد شـمـا پُـر کـرده            از کسی غیر حـسین دم بـزنم می‌میرم

کشتۀ عـشق تو را حـوصله دنیا نیست            من که در حسرت زائر شدنم می‌میرم

: امتیاز

مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

آب روی مـاست گــریـه آبـروداریـم ما           با لباس مشکی‌ات عمریست خو داریم ما

باطهارت بودن از ارکان مجنون بودن‌ست           حرف لیلا می‌شود هرجا وضو داریم ما


چشم ما بی‌اشک بی‌خیراست، بی‌خیرش نکن!           که فقط از دار دنـیـا دو سـبـو داریـم ما

حرف ما در روضه‌ها با اشک گفته می‌شود           درمیان گـریـه باهـم گـفـتـگـو داریـم ما

دامن آلـوده شـدیم اما تو پاکـش می‌کـنی           روسیاه از غـفـلـتـیـم اما رفـو داریـم ما

حضرت عباس حامی علمداران توست!           چه هراس از این و آن وقتی عمو داریم ما

هرکسی دل را به دستت داد از مردم برید           تا که دریا هست کی سودای جو داریم ما؟!

خوب و بد ما به حـسیـنیه پناه آورده‌ایم!           خوب و بد از پرچم تو رنگ و بو داریم ما!

آرزوی کربلا بر پـیرها که عـیب نیست           کـربـلایـی نـیـسـتـیـم و آرزو داریـم ما!

شهر با یک یاحـسین ما معـطر می‌شود           هرکجا نام تو باشد های و هـو داریم ما

لحظه‌های آب خوردن هم بفکر روضه‌ایم           بغض خشکیّ لب و بغض گلو داریم ما

در غمت آیات قرآن روضه‌خوانی می‌کنند           آب دریا و بیابان روضه‌خوانی می‌کنند

: امتیاز

مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : آرش براری نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر            غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر

منع‌مان هرگز مکن از همنشینی با خودت            از فـقـیران بهترین لذّات عـالم را مگیر


صد بلا رد می‌‌شود با قطره اشکی بر حسین            پس خدایا در بلاها اشک نم نم را مگیر

چند مـاهی می‌‌شود تـنهـا دعـای ما شده            ای خدا از عاشـقـان ماه محرم را مگیر

بیـرقت را سال‌‌ها در دسـته‌ها برداشـتیم            یا حسین از دست ما امسال پرچم را مگیر

گریه بین روضه‌های دست جمعی بهتر است            نعمت مرثیه خواندن‌‌های با هم را مگیر

فیض می‌بردیم از یک آه سوزان بر حسین            یا رب از سینه زنان فیض دمادم را مگیر

در لـباس رزم با کـفـار خـونـم را بریز            در میان رختخواب مرگ جانم را مگیر

: امتیاز

مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : عادل حسین قربان نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

ای خـورده گـره با غـم تو کـلّ وجـودم           ای لـذتِ سرمـستی‌ام! ای بود و نبـودم!

عـمـری شـده‌ام عـازمِ دریـای نـگـاهـت           در راهِ رسیدن به تو، بی‌تاب، چو رودم


صدپـاره شود دفـترِ اشعارِ من ای کاش           روزی، اگر از چـشمِ سیاهت، نـسرودم

رفتن...، نرسیدن، نرسیدن، نرسیدن...           وقتی نرسم پیشِ تو، از عمر چه سودم؟!

یک‌بار فـقـط کرب‌وبلا رفـتن و مُـردن           این ذکـر شده، ذکـرِ دل‌انگـیـزِ سـجـودم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

خورده گره با زلفِ تو اجـزای وجـودم           ای لـذتِ سرمـستی‌ام! ای بود و نبـودم!

مصائب آغاز ماه محرم حسینی و استقبال از آن

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

کم کَمک خود را برای ماهِ غم آماده کن            یاحسین برگـو دم و هم بازدم آماده کن

می‌رسد بـوی محّـرم از میانِ کـوچه‌ها            با ادب برخـیز از جـا و عـلم آماده کن


حضرت زهرا می‌آید مجلسِ روضه بیا            مثلِ فـرشی چشم در زیرِ قدم آماده کن

کربلا حالا که روزی‌ات نشد ای گریه‌کن            قـلب را بهـرِ پـریـدن تا حـرم آماده کن

روضه‌ها سرشار از الطافِ خاصِ داورند            خویش را بر استفـاده از نعـم آماده کن

مجلسِ ارباب کارش بی‌گمان روشنگری ست            سیـنـه‌ات را بهـرِ رزمِ با ستم آماده کن

هرچه می‌آید ز دستت کار کن در محفلش            دل بـرای پـایـگـاهی مـحـترم آماده کن

: امتیاز

مباهله پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام با مسیحیان نجران

شاعر : اکبر بهداد نوع شعر : مدح وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : مثنوی

حـق و باطل در مدیـنه روبروست            اهل حق را حق پـرسـتی آبروست

حق پرستان همچو انگـشتان دست            پرتو این حق پرستان هرچه هست


اهـل بیت مـصـطـفی دانی که پـنـچ            رحـمـت لـلـعـالـمـیـن مـانـنـد گـنـج

مصطـفـی خـتم رسـل در پیش بود            شـأن او از هـر پیـامـبـر بیـش بود

درگـه حـق او کـه بـرتـر از هـمـه            در بـغــل دارد حـسـیــن فــاطـمــه

سبـط اکـبـر در کـنار مصطـفاست            دسـت او در دسـت خـیر انبـیـاست

بعـد پـیـغـمـبـر عـلـی مـرتـضاست            جانـشین و همچو جان مصطفاست

فـاطـمـه خَـیـرُ الـنـسـاء الـعـالـمـین            فـاطـمـه نـور سـمــاوات و زمـیـن

مـقـتـدای او پسر عـمّـش عـلی‌ست            تا قیامت مرتضی بر حق ولی‌ست

آیـت حـق اهـل بـیت مصـطـفـاست            مستجاب الدّعـوۀ ارض و سماست

هر که را حُـبّ محمد در دل است            چـلچـراغ روشن هر مـحـفـل است

تـا ابــد بـر جـا بـمـانـد ایـن سـرود            بــر مــحــمّـــد گــو و آل او درود

تا تـوانـی گـو «طبـیـبا» این درود            درگـه حـق ایـن دعـا مـقـبـول بـود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

مصطـفـی خـتم رسـل در پیش بود            مـنـزلت از هـر پیـامـبـر بیـش بود

مباهله پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام با مسیحیان نجران

شاعر : مطهره عباسیان نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

قرار شد دو طرف تن به احتجاج دهند            که دین مردم خود را مگر رواج دهند

قـرار شد هـمگی با کـسان خـود باشـند            مگر عـلاج به یک زخم لاعـلاج دهند


نبرد شک و یقین بود و باز، اهل یقین            بـنـا نـبـود به اهـل لـجـاج بــاج دهــنـد

به حکم امر «تعالوا ...» قرار بود آن روز            مسیحیان همه پایان به یک لجـاج دهند

و در قــبـال تــمـام مخـالـفـت هــاشـان            به رسم روز، به اهل یقین خراج دهند

شعاع نور حقیقت به هر طرف می‌ رفت            که از حجـاز به نجـرانیان سراج دهند

جهان به نور تو وابسته است، ای خورشید            خوشا که با «تو» به اهلِ تو تخت و تاج دهند

: امتیاز

مدح امیرالمؤمنین حضرت علی علیه‌السلام و حضرت زهرا در ایام مباهله و خاتم بخشی

شاعر : ناشناس نوع شعر : مدح وزن شعر : مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن قالب شعر : غزل

مرغ سحـر اگر دمی ناد عـلـی نوا کند           در دل و جان عاشقان محشر از آن به پا کند
هر که بدید گوشۀ ابروی چون هلال او           پشت کند به عـالم و از همه انـزوا کند


گر مددی کـند ورا همـت عـالـی عـلـی           شرح دهد مفاخـره یادی از آن هما کند
مهر عـلی چو کیمیا بر دل عاشـقان او           قـلب من شکـسـته را فـضّه او طلا کند

همسر جان عارفان، کشتی نوح راغبان           نور بهشت از او بود لب چو به خنده وا کند
موسم حج و می‌روم در طلبش به سعی او           آب حـیات حب او سعـی مرا صفـا کند
پیرهنی که می‌دهد عـطر
نماز قـدسیان           فاطمه با دو دست خود بر تن آن گدا کند
کیست که در رکوع خود خاتم اسم اعظمی           می‌دهد و به جود خود حق زکات ادا کند
وصف حسن چه گویمت هست کریم اهل بیت           کز کرمش به دشمنش خون جگر عطا کند
چونکه حسین می‌خورد شیر خدا ز فاطمه           صولت حـیدر آورد شور به کربلا کند
زادۀ زمـزم و صفا حـرمت مکـه و منا          
آنکه رسول در پی‌اش بانگ به یا أخا کند
سیدة النساء از او، حرمت کـبـریا از او           مهر علی چون از ازل قسمت او خدا کند
ناد علی چو در أحد، خواند رسول و می‌شنید           زمزمه‌ای کز آن مَلک ذکر به لافتی کند
نـان یـتـیـم چون بـرد دُرّ یـتـیـم می‌بـرد           مهر و صفای او گره ،از لب غنچه وا کند
ساقی حوض کوثر است شیر خدا و حیدر است           بهـر سـلامت نـبی جان جهـان فـدا کند
وصف علی و فاطمه من چه کنم خدا مگر           بعد نزول "هل أتی" "واقعه"ای بپا کند
باد صبا چو بگذری بر سر خاک کوی او           گو که به شُکر دولتش یادی از این گدا کند
یا اگرت گذر فتد بر سر زلف پُر شکن           گو که ز زلف و کار ما عزم گره گشا کند
"مهدی" اگر بجان کشد ابروی چون کمان او           تیر هلاک دشمنان باشد از آن رها کند

: امتیاز

عید غدیر خم و مدح امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

شاعر : امید نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

مرا غدیر نه برکه، که بیکران دریاست           علی نه فاتح خـیـبر، که فـاتح دلهاست
مرا غدیر نه برکه، که خم جوشان است           علی نه ساقی کوثر، که کوثر عظماست


مرا غدیر نه یک برگ سرد تاریخ است           علی نه شافع محشر، که محشر کبراست
مرا غـدیر حریم وصال محـبوب است           علی نه همسر زهرا که کیمیای ولاست
مـرا غـدیـر بـود پـایـگـاه دانـش و دین           علی نه کاتب قرآن که آیت عظـماست
مرا غـدیـر نه یک واژه در دل تـاریخ           که جان پناه همه رهروان راه خداست
مرا غـدیر نه یک روز اختلاف افکـن           که همچو چشمۀ مبعث زلال وحدت زاست
مـرا غــدیـر نـدای بـلـنـد آزادی اسـت           علی نه حامی بوذر که روح صدق و صفاست
مـرا عـلـی نـبـود خـلـقـتـی خـدا گـونـه           چو غالیان نسرایم که مالک دو سراست
اگر نه عـالـم و عـادل مـرا نـمـی‌شـاید           ستایمش که علی عالی و علی اعلاست
بخـوان ز سوره انـعـام عـلت درجـات           علی ز علم و عمل بر جهانیان مولاست
مگـو که مولد او کعبه شد که می‌گـویم           به هر مکان که علی هست کعبه خود آنجاست
هر آن که دم زند از عشق آن ولی والا           علی صفت اگرش نیست، کار غرق خطاست
بخـوان تو نـامه مولا به مـالـک اشـتر           که طرز فکر علی از خطوط آن پیداست
بـبـین که در دل آن رادمـرد بـی‌هـمـتا           به یاد قسط و عدالت چه محشری بر پاست
بکوش رنگ علی گیری و صفات علی           هزار نکـته باریک تر ز مو اینجاست
به سالروز امامت به جشن عـید غـدیر           که اشک شوق به چشمان عاشقان پیداست
گـل (امید) به  لـب‌ها نـشـاندم و گـفـتم           خوشا دلی که در آن مُهر مهر میر ولاست

: امتیاز

مدح امیرالمؤمنین حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : حامد آقایی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

هر جا که هست نور خدا، سایه‌اش علی‌ست           اقرار کرده کعبه که سرمایه‌اش علی‌ست
قافِ جهان به روی عمودی امان گرفت           عرشی که آفریده شده، پایه‌اش علی‌ست


خـاکی که بـود طـفـل یـتـیـمِ دم هـبـوط           در سایه‌ایی بزرگ شده، دایه‌اش علی‌ست
دل بهر میرِ دوزخ و جنت به بند رفت           هر جا رود چه باک، که همسایه‌اش علی‌ست
حوری، شراب، باغ و طرب مال دیگران           تنها بهشتِ ماست که آرایه‌اش علی‌ست

: امتیاز

مدح امیرالمؤمنین حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : محسن قاسمی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

خیال خام می‌جـوید تمـنای وصالش را           ولی با این همه دل دوست می‌دارد خیالش را
مشو جویای احوال دل سرمست و حیرانم           کسی که با علی باشد نمی‌پرسند حالش را


به ما مربوط نیست آخر چه با دل می کند حیدر           چرا که هر که دارد اختیار ملک و مالش را
لباس خویش را چون سینۀ خود می‌درد در دم           اگر بر کعبه بنماید بدون پرده خالش را
به دوش مصطفی تا رفت بتها سجده‌اش کردند           که تا عرش خدا فهمد تجلّی جمالش را
بپرس از جبرئیلی که ز نار قرب حق ترسد           چگونه می‌گذارد زیر تیغ شاه بالش را

: امتیاز

مدح امیرالمؤمنین حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : سعید توفیقی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مربع ترکیب

لعـلی که بُـرد نام عـلی نیست قـیـمتـش           عزت گرفت هر که دمی کرد خدمتش
حاجی شود هر آنکه کند طوف هیئتش           گـفـتم عـلی به سجده فـتادم ز هـیـبتـش


دست خودم که نیست علی سجده آور است
مرآت ذات عز و جل شخص حیدر است

آنکـس که پـا به پـلـه عـرش نـهـم زنـد           نـوری جلی که طعنه به انـوارُهُـم زند
پیش از همه همآنکه لبش را به خم زند           هرگـز نشد که کـوس اَنـا ربــکُـم زنـد
او مـسـتـحـق گـفـتـن الـلـه اکـبـر اسـت
مرآت ذات عز و جل شخص حیدر است

الـلـه اکـبـر از نـجــف و از بــرات او           الـلـه اکـبـر از عــلـی و از صـفـات او
از بـس شـبــیـه ذات الـه اسـت ذات او           حـتی پـیـمـبـر است هر آئـیـنه مـات او
حُـبّ عـلی تـمـامـی دین پـیـمـبـر است
مرآت ذات عز و جل شخص حیدر است

بی‌مثل و بی‌شـبیه به تأکـید مرتضاست           شیری که یک دقیقه نترسید مرتضاست
آئـیـنـه خـدای به هـر دیـد مـرتضاست           تـفـسـیـر آیه آیه تـوحـیـد مـرتـضـاست
کرار عـالـم است ولی نا مـکـرر است
مرآت ذات عز و جل شخص حیدر است

سرّاً همانکه بوده مـع الانـبـیا علی‌ست           روز الست؛ عـلت قـالـوا بـلا عـلی‌ست
پنهـان‌ترین تجـلّی در هر کجا علی‌ست           نـور خـدا و افـضـل بر انـبـیا علی‌ست
او اسم اعظم است و زهر چیز برتر است
مرآت ذات عز و جل شخص حیدر است

گـفـتـیـم لا الـهَ … مـسـلـمـان او شـدیم           رفـتـیـم تا نـجـف هـمـه با آبـرو شـدیـم
بی‌خود ز خویش محو تجلای هو شدیم           از نافه رد شدیم و همه مشک بو شدیم
دیـدیم عـالـم از نـفـس ما مـعـطر است
مرآت ذات عز و جل شخص حیدر است

بعد از خدا و قبل همه آنکه بوده اوست           زیباترین غزل که خدایش سروده است
آنکه براش کعـبه بغل وانـمـوده اوست           قبل از نزول لب به تلاوت گشوده اوست
قَـدْ افْـلَـحَ مـقـدّم و اِقْــرَاءْ مـوخّـر است
مرآت ذات عز و جل شخص حیدر است

حجّـت عـلی دلیل عـلی مقـتدا علی‌ست           میزان علی حساب علی هل اتی علی‌ست
آخر عـلی نهـایت عـلی ابـتدا عـلی‌ست           هادی علی هدایت علی رهنما علی‌ست
این آفتاب حسن عجب ذرّه پرور است
مرآت ذات عز و جل شخص حیدر است

کوثر نزول کرد و از این آب صاف خورد           بعد از سه روز خاتمه بر اعتکاف خورد
بعد از سه روز کعبه دوباره شکاف خورد           گردید دور حیدر و مُهر طواف خورد
کعبه از این لحاظ طوافـش مقـدر است
مرآت ذات عز و جل شخص حیدر است

کعبه عـلی حریم علی محترم علی‌ست           جنت علی‌ست جانب جنت درم علی‌ست
بیت خداست کعبه و صاحب حرم علی‌ست           غفار علی غفور علی ذوالکرم علی‌ست
آری عـلی شفـیع شفـیعـان محـشراست
مرآت ذات عز و جل شخص حیدر است

رو در روی سپاه ستم؛ نجم ثاقب است           هـنگـام جـنگ‌ها اسـد الله غـالـب است
معبود خالق است و به مخلوق صاحب است           هم واجب الوجوب وَ هم سجده واجب است
حــد اقــلِّ خــوبـی او حـداکــثـر اسـت
مرآت ذات عز و جل شخص حیدراست

کعبه عـلی و قـبله منـظور فاطمه است           حاجب علی و جلوه مستور فاطمه است
ناشر علی و صاحب منشور فاطمه است           انسان علی و انسیة الحور فاطمه است
طاهر علی و فاطمه زهرای اطهراست
مرأت ذات عز و جل شخص حیدر است

وقـتـی که هـست نـادعـلـی نـاد فـاطمه           تـسبـیح حـیـدر است هـمین یـاد فـاطمه
عـبـد عــلـی اسـت بـنـده آزاد فـاطــمـه           جــانـم فـدای حـیــدر و اولاد فــاطـمـه
ساقی علی و حضرت صدیقه کوثر است
مرآت ذات عز و جل شخص حیدر است

با این حـساب دور ولایت کـمین زدنـد           آنانکه داغ مـهـر به روی جـبـین زدند
دزدانه پـشت پا به بـهـشت بـرین زدند           زهرا زمین که خورد علی را زمین زدند
با دست خط میخ نوشته روی در است
مرآت ذات عز و جل شخص حیدر است

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیرا به دلیل ایراد محتوایی تغییر دادهشد، ضمنا دو بند از این شعر نیز به دلیل ایرادات محتوایی و شرک آمیز بودن مطالبش کلا حذف شد؛ فراموش نکنیم که حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: لَا تَتَجَاوَزُوا بِنَا الْعُبُودِيَّةَ ثُمَّ قُولُوا فِينَا مَا شِئْتُمْ وَ لَنْ تَبْلُغُوا وَ إِيَّاكُمْ وَ الْغُلُوَّ كَغُلُوِّ النَّصَارَى فَإِنِّي بَرِي‏ءٌ مِنَ الْغَالِينَ. ما را از مرز عبودیت خارج نکنید و به سرحدّ ربوبیت نرسانید، آن گاه هرچه می ‏خواهید در فضیلت ما بگویید، لیکن بدانید که حق ثناگویی ما را ادا نخواهید کرد. از غلوّ کردن درباره ما بپرهیزید و همانند نصاری که درباره عیسی علیه‌السلام غلو کردند نباشید، که من از غلوّ کنندگان بیزارم الاحتجاج ج ۲ ص ۴۳۸، بحارالانوار ج ۲۵ ص ۲۷۴، اثبات الهداه ج ۵ ص ۳۹۱

پیش از همه همآنکه لبش را به خم زند           شـایـسـتـه بـود کـوس اَنـا ربـکُـم زنـد

خـلاق کـائـنات به هر دیـد مرتضاست           تـفـسـیـر آیه آیه تـوحـیـد مـرتـضـاست

پنهـان‌ترین تجـلّی در هر کجا علی‌ست           ماندیم که علی‌ست خدا یا خدا علی‌ست

مدح امیرالمؤمنین حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : رضا باقریان نوع شعر : مدح وزن شعر : فعولن فعولن فعولن فعول قالب شعر : مربع ترکیب

چه غـم دارم از لحـظه مردنم            به قبر و به زیر لحـد خـفـتـنم
بـه مـیـزان عـدل خـدا بـردنـم            در آتش بخـواهـد بـسوزد تـنم


که مولا علی دستگیر من است
میان دو عـالـم امـیر من است

امـامـم عـلـی اعـتـبـارم عـلـی            پـنـاهـم عـلی افـتـخـارم عـلـی
قـــرار دل بـی‌قــرارم عــلــی            همه لحظه ذکر و شعارم علی
علی فـاتح غـزوه خـیـبر است
نفسهای روز و شب کوثر است

عـلی مـرد مـیدان و مرد نبرد            علی پشت خود را به دشمن نکرد
علی درد را زار و بیچاره کرد            عـلی مـقـتدا، پیـشوا، راد مـرد
علی دست حق است در آستین
ولـیِّ فـقــیــه خــدا در زمـیـن

علی هست، دین نبی کامل است            عبادت بدون عـلی باطل است
کسی که علی داشته عاقل است            و هرکس ندارد علی جاهل است
تـپـش‌های قـلب نـبـی یا عـلـی
به معـراج می‌رفت تا با عـلی

علی عطر سجّاده‌اش یاس بود            به اذن خـدا اشجـع النّاس بـود
به زهرا و اسمش چه حسّاس بود            یکی از شجاعانش عباس بود
عـلـی هـمـسـر با وفـای بـتول
عـلـی اولـین جـانـشین رسول

عـلـی بـاغـبـان زمـیـن فــدک            عـلی سفـرۀ عـالـمی را نـمک
نگـاه عـلی چـرخـش نُه فـلک            و ذکر شب و روز جن و ملک
علی حاکم و عالم و عادل است
علی رافع و حل هر مشکل است

علی بـهـتـرین عبد پروردگار            عـلـی مـعـنی کامل ذوالـفـقـار
علی مُلک این سینه را شهریار            علی مرد شیر افکـن روزگار
عـلـی گـفـتن مـا عـبـادت بـوَد
قــبــول عـبـادت ولایـت بُــوَد

من از آنچه گفتم علی برتر است            نبی شهر علم و علی چون در است
علی همدم سوره کـوثـر است            علی موج طوفان و، جنگ آور است
خـدا بـا عـلـی و عـلـی با خـدا
شهـنـشـاه مُـلـک ولا مرتضی

: امتیاز